آينده پژوهي مهدوي(1)

نویسنده : حجت الاسلام و المسلمين رحيم كارگر




چكيده

«آينده‌پژوهي» شناخت آينده در موضوعات و پديده‌هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و فن‌آوري است که امکان انتخاب، برنامه‌ريزي و مواجهه آگاهانه و مدبرانه با آنها را در حد مطلوب و مؤثر فراهم مي‌سازد. در واقع آينده‌پژوهي در صدد ايجاد دورانديشي و آينده‌شناسي در سطوح مختلف زندگي بشري است تا ضمن بيان اهميت و ضرورت توجه به رويداد‌ها و تحولات فراروي جهان، توانايي برخورد سنجيده و مناسب با آنها را فراهم سازد و يا الگوها و سناريوهاي مطلوب و موجهي براي آن ارائه دهد. از آنجايي که بخش مهمي از «آموزه مهدويت» توجه به آينده و بايستگي آمادگي، برنامه‌ريزي و زمينه‌سازي براي شکل‌گيري «آينده مطلوب» است، مي‌تواند در بعضي از روش‌ها و نگرش‌ها پيوندهايي با «آينده‌پژوهي» داشته باشد. در ضمن اينکه خود جامع مؤلفه‌هاي مطالعه و کاوش درباره آينده است و مي‌تواند دانش جديدي را تحت عنوان «آينده‌پژوهي مهدوي» شکل دهد. اين پژوهش عهده‌دار تبيين اين دو بخش است؛ يعني بيان چيستي آينده‌پژوهي و شکل‌گيري آينده‌پژوهي مهدوي.

كليد‌واژه‌ها:

آينده‌پژوهي، مهدويت‌پژوهي، آينده‌پژوهي مفهومي، آينده‌پژوهي عرفي، علم الانتظار.

پيش درآمد

توجه و نگاه به آينده و كاوش و كنكاش دربارة آن به هر شكل جزء آينده‌شناسي قرار مي‌گيرد؛ چه اين نگاه به نيت درك و فهم آينده باشد؛ چه جهت پيش‌بيني و تعميم يافته‌ها؛ چه برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري‌هاي كلان و جزئي و چه بررسي و شناخت انديشه‌ها و ديدگاه‌ها. اما لزوماً آينده پژوهي ـ به معناي مصطلح آن ـ محسوب نمي‌شود. مهم‌ترين ركن «آينده‌پژوهي» درك و شناخت سامان‌مند آينده و ترسيم و تصوير وضعيت‌هاي ممكن و محتمل از آن و حركت به سمت وضعيت مطلوب و مرجّح است. تصوير و ترسيم بشر از آينده، مي‌تواند متكي بر مؤلّفه‌ها و انگاره‌هاي مختلفي باشد؛ از جمله:
ـ حدس‌ها و گمانه‌زني‌هاي شخصي؛
ـ پيش‌بيني بر اساس قراين و شواهد مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي (براي زمان‌هاي كوتاه مدت و بلند مدت)؛
ـ تجربيات تاريخي و الگوها، قوانين و سنّت‌هاي مستخرج از تاريخ (عموماً مبتني بر فلسفة نظري تاريخ)؛
ـ رويكردهاي تجربي مبتني بر قوانين علمي (قوانين علّي و شرط و مشروط)؛
ـ گمانه زني‌ها و خيال‌پردازي‌هاي ادبي، هنري، فلسفي و … (نويسندگان رمان‌هاي آينده‌نگر و «يتوپيا» نويسان و…)؛
ـ آينده‌نگري براساس ستاره‌شناسي، اختربيني، طالع‌بيني و اوضاع كواكب و … (عموماً بر پايه بعضي از الگوهاي مكتوب و ثابت نشده)؛
ـ آينده نگاري رمز گرايانه و رمّالانه و شاعرانه (مبتني بر بعضي از فنون و علوم ابجد گونه و اعداد و … كه به علت رمز آلودگي و دو پهلويي جاذبه خاصي دارد)؛
ـ كشف مجهولات آينده براساس رياضت‌هاي روحي و توجهات و نگرش‌هاي شهودي و …؛
ـ آينده‌نگري براساس علم غيبي اوليا و صالحان (مكاشفه و شهود و …)؛
ـ آينده‌سازي براساس طرّاحي و برنامه‌ريزي نهادها، مؤسسات و گروه‌هاي ذي‌نفع (مبتني بر تحليل‌ها و برداشت‌هاي دانشمندان، نظريه‌سازان و تحليل‌گران نظام بين‌الملل)؛
ـ احتمالات و پيش‌بيني‌هاي مديريتي، صنعتي، زيست محيطي و … (مبتني بر پيامدشناسي، پيشرفت‌شناسي، هشدارگري و…)؛
ـ پيش‌گويي‌هاي وحياني (مبتني بر كتاب‌هاي آسماني به خصوص قرآن و روايات معصومين).
اعتبار و صدق و كذب گزاره‌هاي ياد شده، محل بحث و بررسي است كه از گستره اين نوشتار خارج است؛ ولي به نظر ما تنها گزاره يقيني و قطعي، پيش‌گويي‌هاي وحياني و غيبي است. اين گزاره‌، براساس علوم غيبي است كه خداوند در اختيار پيامبران و اوليا قرار داده و يا در كتاب‌هاي آسماني ذكر كرده است.
در هر حال نگاه به آينده، پيشينه‌اي به فراخناي زندگي بشري دارد و «آينده‌نگري» مسيرها، مراحل و گذرگاه‌هاي مختلفي را طي كرده و از گمانه‌زني، اختر بيني، يتوپيا نويسي، فلسفة نظري تاريخ و … به «آينده‌پژوهي» رسيده است. در واقع آينده‌پژوهي، شكل نظام‌مند و سازمان يافته نگاه به آينده است كه مي‌تواند در بسياري از طيف‌هاي آينده‌نگري كارآيي داشته و آنها را روش‌‌مندتر، كاربردي‌تر و عصري‌تر كند.
«آينده‌پژوهي»، توجه به آينده را جدّي‌تر و عيني‌تر كرده و آن را وارد فضاي حقيقي زيست انساني نموده است؛ در حالي كه بسياري از شكل‌هاي آينده‌نگري، مجازي و غير واقعي هستند. البته، فلسفة نظري تاريخ، عمدتاً شكل علمي و كلان آينده‌نگري است كه بر امتداد روندهاي تاريخي صحّه مي‌گذارد و توانايي «تفسير بزرگ» از تغييرات و تحولات اجتماع بشري را بر عهده دارد. اما امروزه نگاه به آينده و پيش‌بيني آن، تبديل به ابهام‌زدايي از آن، فهم نسبتاً درست دگرگوني‌ها و تسلّط بر آينده شده است. پس در اين رويكرد، صرفاً تكيه بر يافته‌هاي تاريخي و فلسفي دانشمندان (نظم‌ها و قوانين تاريخي) نيست؛ بلكه هر دليل و مستندي كه بتواند در كشف رويدادها دخيل باشد، مورد توجه قرار مي‌گيرد (البته براساس شيوه و روش‌هاي خاص آن). مهم‌تر از آن، آمادگي براي تحولات فرا رو و طراحي نظام‌مند آينده و كوشش‌ براي تعيين آگاهانه و ارادي تاريخ، از مؤلفه‌هايي است كه به طور جدّي، در آينده‌پژوهي مورد توجه است. هر گونه آينده‌نگري، به شناخت آينده نياز دارد و آينده‌شناسي نيز بر انگاره‌ها و پيش فرض‌هايي در خصوص وجود نوعي پيوند و توالي ميان حوادث و رويدادهايي است كه «آينده‌پژوهي» آنها را سامان مي‌بخشد.
در وراي همة آينده‌نگري‌ها و آينده‌نگاري‌ها در طول تاريخ، همواره بشر شاهد آينده‌شناسي ديني بوده است. اين آينده‌شناسي، نگاهي روشن و جامع به كلّ تاريخ و پيش‌گويي حتمي و فراگير آينده است. «قرآن» و «روايات معصومين عليهم السلام» در شريعت اسلام، نمونه كامل اين آينده‌شناسي وحياني و غيبي هستند و موارد فراواني از اين پيش‌گويي‌ها، در طول تاريخ محقّق شده است. البته علم به آينده فقط در دست خداوند است و او است كه پيامبران و حجّت‌هاي خود را از آن آگاه مي‌سازد تا دليلي بر حقانيت آنها و معجزه‌اي بر راستي آنها باشد.
مهم‌ترين بعد آينده‌شناسي اسلام و در واقع جلوه‌گري غايت‌مندي تاريخ و نظريه جامع و كامل «نجات گرايانه» دين، «آموزة مهدويت» است. اين آموزه‌، آينه تمام‌نماي پيش‌گويي وحياني دين اسلام و آينده‌اي حتمي، روشن، فراگير، مطلوب و موعود امم است. «آموزه مهدويت»، پاسخ‌گويي به بسياري از دغدغه‌ها و سؤال‌هاي انسان در طول تاريخ و چشم‌اندازي الهي و ايماني به جامعه‌اي برتر و كارآتر است.
همة ابعاد و مؤلّفه‌هاي يك «آينده‌پژوهي» در اين آموزه وجود دارد: هم تفسير كلان از حيات معقول بشري و فرجام شناسي تاريخ (فلسفه نظري تاريخ) است؛ هم تصوير و ترسيم روشني از وضعيت‌هاي مختلف (و در نهايت وضعيت حتمي) و هم راه‌ و نظام رسيدن به آن. بر اين اساس پيوند وثيقي بين آينده‌پژوهي و مهدويت‌پژوهي وجود دارد. مهدويت‌پژوهي، كاوش نظام‌مند تاريخي، اجتماعي، سياسي، كلامي و تفسيري «آموزه مهدويت» و شناخت و فهم آينده بر اساس آن است.
اين نوشتار درصدد پاسخ‌گويي به اين پرسش است كه: «آيا مي‌توان طرحي دربارة آينده‌پژوهي مهدوي داشت؟» به عبارت روشن‌تر «مسأله‌ علمي» اين تحقيق چيستي «آينده‌پژوهي» و شکل‌گيري دانش «آينده‌پژوهي مهدوي» است.
به همين جهت ابتدا چيستي «آينده‌پژوهي» مورد بحث قرار مي‌گيرد و سپس دربارة زمينه‌ها و ظرفيت‌هاي بهره‌گيري از آن در «مهدويت‌پژوهي» بحث مي‌شود.

يك. آينده‌پژوهي

آينده‌پژوهي (Futures Studies)، آينده شناسي (Futurology)، آينده نگاري (Foresight)، پيش‌بيني (Forecast) و … اصطلاحات و واژه‌هايي‌ها است كه كم و بيش در نوشته‌ها و رويكردهاي علمي و پژوهشي ديده مي‌شود. در واقع امروزه رشته‌هاي علمي جديدي كه هدفش مطالعه منظم آينده است، معروف به آينده‌پژوهي، آينده‌نگري و يا پژوهش‌هاي معطوف به آينده ناميده مي‌شود و كارشناسان و پژوهشگران آن، ‌آينده‌پژوه (Futurist) نام دارند.
آينده‌پژوهي: «به عنوان يك مقولة ميان رشته‌اي در پي كشف و شناسايي آينده‌هاي ممكن، محتمل و مطلوب و كاربست آن در زمان حال است. هدف آينده‌پژوهي، توليد روش‌مند دانش راهنما و استفادة بيشتر از ملاحظات آينده محور در فرآيند تصميم‌گيري است.[1]
آينده‌پژوهي شكل خاصي از پرداختن به آينده است و بر مؤلفه‌هايي چون تداوم روندهاي تاريخي، امكان آمادگي براي رو به رو شدن با آينده، رصد كردن تغييرات و تحولات ممكن و … دلالت دارد. اهميت و ضرورت «آينده‌پژوهي» امروزه بر کسي پوشيده نيست؛ زيرا براي رويارويي با تغييرات اقتصادي و اجتماعي، سيستم‌هاي علمي و تکنولوژي، بايستي يا از طريق سازگار کردن تکنولوژي‌هاي فعلي و يا ايجاد و به کارگيري تکنولوژي‌هاي جديد، قادر به پاسخ‌گويي و تغيير باشند. ارزش آينده‌پژوهي در آن است که يک فرصت ساختار يافته را براي نگاه به آينده، و بررسي نقش علم و تکنولوژي در آينده فراهم مي‌آورد و بدين ترتيب زمينه و بستري مناسب را جهت سياست‌گذاري علم و تکنولوژي و… براي کشورها فراهم مي‌کند.[2] امروزه آينده‌پژوهي وسيله و روش مناسب و مفيدي براي برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري در زمينه‌هاي مختلف ـ به‌خصوص اقتصاد، فن‌آوري و سياست ـ است و مي‌تواند افق ديد (چشم‌انداز) کشورها را نسبت به آينده، تغيير دهد و در سطوح مختلف ملي، منطقه‌اي و حياتي آنها را به فعاليت وادارد.
آينده‌پژوهي، جست‌و‌جو و كنكاش عالمانه دربارة وضعيت زندگي بشري در آينده و دستيابي به نظم‌ها و الگوهايي است كه بتوان براساس آنها، آينده را پيش‌بيني نمود. آينده‌پژوهي تأمل و واكاوي منظم و منسجم دربارة آينده جهت نيل به شناخت تغييرات و تحوّلات مستمرّ و امكان تطابق و برنامه‌ريزي براي آنها است؛ يعني نگاه موشكافانه و نظام‌مند به موقعيت‌هاي مختلفي كه در آينده براي زندگي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بشر احتمالاً به وجود مي‌آيد و ارائه راهكارهايي براي آمادگي و رسيدن به موقعيت‌هاي مطلوب و احتمالي است.
بر اين اساس به نظر برخي: «آينده‌پژوهي، يكي از روش‌هاي مدرن مطالعة آينده است و از شاخه‌هاي فناوري‌هاي نرم محسوب مي‌شود. البته هدف اين علم نه تنها كشف آينده؛ بلكه اساساً مهندسي هوشمندانه آينده است. به همين دليل است كه آينده‌پژوهي جزو فناوري‌هاي نرم است و امنيتي جهت‌دار به شمار مي‌آيد».[3]
آينده‌انديشي (آينده‌پژوهي) محصول نوعي رويكرد كم و بيش جديد، براي حل مسائل يا دستيابي به نوعي دانش و اطلاع در حوزه‌هاي مختلف است. دانش و اطلاعاتي که در مجموع تصويري از تحولات احتمالي در آينده را به شخص ارائه مي‌دهد. دكارت زماني در قرن هفدهم اعلام داشت: «هر آنچه قابل تصور است، امكان‌پذير است».
آينده‌انديشان در هر حوزه و قلمروي كه به فعاليت و پژوهش سرگرم باشند، مي‌كوشند با تصويركردن شمار هر چه بيشتري از آينده‌هاي ممكن (در حد توانايي ذهني خود)، زمينه را براي مشخص ساختن آينده‌هاي محتمل از درون اين آينده‌هاي ممكن، آماده سازند. آن‌گاه از ميان اين آينده‌هاي محتمل، مطلوب‌ترين و نامطلوب‌ترين آينده‌ها،‌شناسايي مي‌شود و كوشش مي‌گردد، براي تحقق دسته نخست و جلوگيري از وقوع دسته دوم، ‌برنامه‌ريزي‌هاي مناسبي صورت پذيرد.[4]

1-1- آينده‌پژوهي در آينه تعاريف

تعاريف مختلفي از آينده‌پژوهي صورت گرفته كه مشابهت‌هاي فراواني با هم دارند:
«پيش‌بيني آينده‌، مي‌تواند محصول كاوش سازمان يافته‌اي باشد كه آن را آينده‌‌پژوهي مي‌ناميم».
«آينده‌پژوهي عبارت است از تلاش براي يافتن تصويري از آينده و ارائه توجيهي براي آن تصوير».[5]
گويكان آينده‌پژوهي را چنين تعريف مي‌كند:
فرآيندي سيستماتيك و مشاركتي و گردآورندة «اداراكات آينده» است كه چشم‌انداز ميان مدت تا بلند مدت را با هدف اتخاذ تصميمات روزآمد و بسيج اقدامات مشترك بنا مي‌سازد.[6]
در فرهنگ وبستر آمده است:
آينده‌پژوهي، فرآيند سازماندهي شده و هدفمندي است كه انتظارات بازيگران مختلف در مورد تكنولوژي را گردآوري و چشم‌اندازي‌هاي استراتژيكي در مورد آينده را تدوين مي‌كند تا حامي توسعه اقتصادي و اجتماعي گسترده گردد.
تعريف بن مارتين، مقبوليت بيشتري در ادبيات آينده‌پژوهي دارد. وي مي‌گويد:
آينده‌پژوهي، فرآيند «تلاش سيستماتيك» (نظام‌مند) براي نگاه به آينده بلند مدت علم، تكنولوژي، محيط زيست، اقتصاد و اجتماع مي‌باشد كه با هدف شناسايي تكنولوژي‌هاي عام نو ظهور و تقويت حوزه‌هاي تحقيقات استراتژيكي است كه احتمالاً بيشترين منافع اقتصادي و اجتماعي را به همراه دارند.[7]
با در نظر گرفتن تعاريف ارائه شده و ساير تعاريف، آينده‌پژوهي را چنين تعريف کرده‌اند:
آينده‌پژوهي، مي‌کوشد تا معرفت و انديشه‌اي آينده‌نگرانه را در ميان بخش‌هاي تجارت، دولت و نهادهاي دانش، براي درک فرصت‌ها و تهديدهاي محتمل طي 10 تا 20 سال آينده، در عرصه بازار و تکنولوژي‌ها، ايجاد کند و آن‌گاه با ايجاد و تقويت همکاري ميان اين سه بخش به جهت‌دهي فعاليت‌هاي آنان در راستاي اهداف تعيين شده بپردازد.[8]
تعريف مطلوب نگارنده در صفحات آتي ارائه خواهد شد.

پي نوشت:

[1]. پروميچيچ، آينده پژوهي و مديريت آينده، تهران، مركز آينده پژوهي و اطلاع رساني، 1387، ترجمه عبادالله حيدري، ص11.
[2]. نك: گروه مديريت تکنولوژي مرکز صنايع نوين، گزارش اول، وزارت صنايع و معادن، خرداد 1381.
[3]. نك: موسي اکرمي، «روش‌هاي آينده‌نگاري تكنولوژي توسعه فردا»، آينده‌انديشي و آينده‌نگري گروه آينده‌انديشي، بنياد.
[4]. نك: علي پايا، آينده علوم انساني، فصل‌نامه حوزه و دانشگاه، ش 49 (سال 12، زمستان 1385)، ص‌12.
[5]. نگارنده، آينده جهان، (چاپ اول، قم، مرکز تخصصي مهدويت، 1383)، ص‌23؛ به نقل از: محمد جواد لاريجاني، درس‌هاي سياست خارجي، (چاپ اول، تهران: مشكوة: 1377) ص‌268.
[6]. همان.
[7]. Keenan, Michael, “Technology Foreight: An introduction”, Technology Foresight for Orgonizers, 8-12, Ahklara, Turkey, December 2003.
[8]. همان.

منبع: www.entizar.ir